جای همه مادرا خالی . . .
. . .
همیشه آرزوم این بود که پسرم رو داماد ببینم. وقتی جنازه "ابن یامین" را آوردند، گفتم سفره ی عقد بچینند. اون روز احساس کردم که حوریان بهشتی تو اتاق عقد حضور دارند و برا پسرم که با یکی از اونها وصلت کرده از خوشحالی دف میزنند. زمانی که داشتم به دست و پای "ابن یامین" حنا میبستم، انگار کسی به من گفت: حوریان، حنا رو از دست و پای داماد میربایند.
خوش به حال مادر شهید ابن یامین رمضان نژاد فریدونکناری... خوش به حال صبر زینبی اش...
- ۹۲/۰۵/۳۱